اکثر جوانیهایی که در جنگ نقشهای مؤثر ایفا کردند از قبیل دانشجوها بودند و خیلی هایشان هم جزو نخبهها بودند. دلیل نخبهبودنشان هم این بود که یک جوان بیست و دو سه ساله فرمانده یک لشکر شد؛ آنچنان توانست آن لشکر را هدایت کند و آن چنان توانست طراحی عملیات را که هرگز نکرده بود، بکند که نه فقط دشمنانی را که مقابل ما بودند، یعنی سربازان مهاجم بعثی عراق متعجب کرد، بلکه ماهوارههای دشمنان را هم متعجب کرد. ما والفجر هشت را که حرکت نشدنی و باور نکردنی است داشتیم، درحالی که ماهوارههای آمریکایی برای عراق لابد این موضوع را شنیدید و مطلعید کار میکردند؛ اطلاعات به آن کشور میدادند؛ یعنی دائماً قرارگاههای جنگی رژیم بعثی با دستگاههای خبری آمریکایی و با ماهوارههایشان مرتبط بودند و آن ماهواره نقل و انتقال و تجمع نیروهای ما را ثبت میکردند و بلافاصله به آنها اطلاع میدادند که ایرانی ها کجا تجمع کردهاند و کجا ابزار کار گذاشتهاند. حتما میدانید که اطلاعات در جنگ نقش بسیار مهم و فوق العادهای دارد، اما زیر دید این ماهوارهها، دهها هزار نیرو رفتند تا پای اروند رود و دشمن نفهمید! با شیوههای عجیب و غریبی که میدانم شماها چیزی از آنها نمیدانید، البته آن وقت برای ماها روشن بود بعد هم برای مردم آشکار شد، منتها متأسفانه معارف جنگ دست به دست نمیشود. یکی از مشکلات کار ما این است، لذا شماها خبر ندارید اینها با کامیون با وانت، به شکلهای گوناگون مثل اینکه گویا هندوانه بار کردهاند، توانستند دهها هزار نیروی انسانی را با پوششهای عجیب و غریب و در شبهای تاریکی که ماه هم در آن شب ها نبود به کناره اروندرود منتقل کنند و از اروندرود که عرض آن در بعضی از قسمت ها به دو سه کیلومتر میرسد، این نیروهای عظیم را عبور بدهند به آن طرف از زیر آب و با آن وضع عجیبی که اروند دارد که شماها شاید آن را هم ندانید. اروند دو جریان دارد: یک جریان از طرف شمال به جنوب است که آن جریان اصلی اروند است و رودخانه دجله و فرات هم در همین جریان به اروند متصل میشوند و با هم به طرف خلیج فارس میروند. جریان دیگر، عکس این جریان است و آن در مواقع مد دریا است. در این مواقع آب دریا به قطر حدود دو سه یا چهار متر از طرف دریا یعنی از طرف جنوب میآید به طرف شمال یعنی دریا سرریز میشود در رودخانه. با این حساب یعنی اروند دو جریان صدو هشتاد درجهای کاملاً مخالف همدیگر دارد. به هر حال با یک چنین وضع پیچیدهای آن زمان ما در جریان جزییات کار قرار می گرفتیم و آن دلهرهها و کذا و کذا، رزمندگان اسلام توانستند به آنجا بروند و منطقهای را فتح کنند و کار شگفت آوری را انجام دهند این کار، کار همین دانشجوها و همین جوانان و همین نخبههایی بود که در بسیج و در سپاه بودند.
(بیانات در دیدار با جوانان نخبه و دانشجویان ۵/۷/۸۳ – منبع: خبرگزاری فارس)
با احترام لینک شدید
پیام دل
سلام برادر.
خدا حفظ کند مولایمان را ... تا درک کنیم ظهور امامش و اماممان را.
رقص قلمت پاینده
بسم رب التوابین
سلام اقا ...ما قبلا وبلاگ پارسی تونو خونده بودیم.نگو اینم هس..خب اینم می خونیم :))
سلام
طاعات شما قبول
ممنون که سرزدی
التماس دعا
اخوی مارا قابل بدون با تبادل لینک موافقت کن وخبرم کن
سلام
بسم رب الشهداو الصدیقین
خوشحال شدم به من سرزدی و امیدوارم روابطمون پاینده
سخن اقا کرامته .زیبا نوشته بودین .
یادشان گرامی و رهپوییانشون سر زنده
به امید ظهور دردانه یگانه هستی بخش
یا علی. شاد کن و شادزی