نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

نامحرمانه

خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست

اگر می‌نویسم ...

وبلاگ نویسی برای این جانب هم یک تفریح است و هم یک ضرورت و البته هم‌زمان یک تهدید هم هست. وقتی می‌نشینم و حساب می‌کنم که اگر کاری خالصانه و برای خدا نباشد، ترک آن کار ضروری است، چاره‌ای جز تعطیلی وبلاگ نمی‌بینم. خوش‌حال نشوید، قصد تعطیلی وبلاگ را ندارم. می‌خواهم عرض کنم که بارها و بارها از نوشتن علنی در وبلاگ دست کشیده‌ام و هر بار به دلیلی و اغلب به تأکید دوستان، تسلیم شده و به مدار وبلاگ بازگشته‌ام. یادم نمی‌رود که جدی‌ترین عزم جدایی‌ام از وبلاگستان را مهندس فخری (مدیر پارسی بلاگ) درهم‌شکست و در تماس تلفنی در پاسخ استدلال این جانب گفت:«اگر بنا باشد به دنبال خلوص صددرصد باشیم، باید همه‌ی کارها را تعطیل کنیم». آن روزها کاربر فعال پارسی بلاگ بودم و چه بسا ایشان به گمان رنجش این‌جانب قصد دل‌جویی داشته، اما واقعیت این بود که خود را دارای ضعف‌های گونه‌گون می‌دیدم و می‌بینم.

در روند وبلاگ نویسی به سوژه‌هایی می‌پردازم که یقه‌ام را می‌گیرند. گاهی سیاسی است، گاهی ورزشی، گاهی ادبی، گاه ارزشی، گاه با موضوع دفاع مقدس است، زمانی در باب نت و وبلاگ و همکاران قلم می‌زنم و خلاصه هر چه در دم به سراغ این دل نیم‌دار(؟) بیاید.

می‌خواهم عرض کنم اگر در باب موضوعی می‌نویسم به معنی فخرفروشی و ادعا و اظهار فضل نیست. شاید گاهی شکلش و فیگورش این باشد، اما مطمئن باشید هیچ‌گاه داعیه‌اش را ندارم. مثلاً آنجا که از ولایت فقیه دم می‌زنم یا آنجا که از تهذیب نفس می‌گویم یا از ائمه (علیهم السلام) و یا از انتظار می‌نویسم، به این معنی نیست که خودم از این توشه‌ها بهره‌ای دارم. و اگر لازم است همین‌جا و در همین ماه عزیز اعتراف می‌کنم که اگر می‌نویسم به این معنی نیست که این مفاهیم در اندیشه و رفتارم نهادینه و ملکه شده، نهایتاً می‌تواند به این معنی باشد که این موضوعات در هنگام نوشتن ذهن پریشانم را به حدی انباشته که چاره‌ای جز نوشتن و رها شدن نداشته‌ام و می‌توان نوشته‌های بنده را نوعی اندیشیدن مکتوب دانست. همین و همین! و خاکم به دهان اگر مدعی فضل و فرهیختگی باشم.

دعا بفرمایید.

نظرات 14 + ارسال نظر
امیر عباس 27 شهریور 1387 ساعت 03:01 http://namahramane.blogsky.com

... و این یادداشت برای انصراف از تعطیلی وبلاگ قلمی شد !

راوی 27 شهریور 1387 ساعت 12:10 http://www.nayeb.parsiblog.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

متاسفانه تا به حال مطالب وبلاگ شما رو دنبال نمی کرده ام و آشنایی خاصی با جنابعالی و قلمتون نداشته ام. به جز همین مطلب و مطلب قبلی که الآن مطالعه کردم.

اگر ان شاء الله مطالبی که در این پست فرمودین خالصانه باشه نشون دهنده خضوع شماست و خدا رو شکر که اینطوریه.

از این به بعد اگر بنده رو در جریان مطالب جدید وبلاگتون بذارید ان شاء الله سر میزنم.

از اونجایی که احتمالاْ نقد کردن یکی از محتواهای خیلی از مطالب شماست فکر میکنم اگر به وبلاگ نائب که آدرسشو براتون گذاشتم سر بزنید اولین مطلب روی صفحه که در مورد نقد کردنه و خیلی مختصر و مفیده به دردتون بخوره.
( البته مطلب از خودم نیست که فکر کنید تعریف از خود میکنم اگر سر زدید متوجه خواهید شد که بنده فقط راوی هستم)

موفق و موید باشید.
التماس دعا

سلام علیکم و رحمه الله
متشکرم
خدمت می‌رسم

h 27 شهریور 1387 ساعت 14:41 http://moededidar.blogfa.com

jaleb bood

دعا بفرمایید.

امیر عباس 27 شهریور 1387 ساعت 16:54 http://namahramane.blogsky.com

پی‌نوشت زیر به یادداشت «آقای خاتمی سیاه بازی چرا؟» اضافه شد:

پ.ن (27/6/87): سید محمد خاتمی دیشب به خبرنگاران گفت:« گفته‌اند نگو، من می‌خواهم بگویم نمی‌آیم، دوستان می‌گویند فعلا اعلام نکن والا تا الان گفته بودم.» با این حساب یک پیروزی به نام ما ثبت کنید. صاحب این قلم در ابتدای همین یادداشت گفته بود همه می‌دانیم که در ادبیات سیاسی «اگر بنا باشد نیایم» به معنی ترس شدید از آمدن است و اکنون سید محمد خاتمی اذعان کرده از مدتی پیش می‌خواسته نیامدنش را اعلام کند، ولی دوستان مانع شده اند. در مورد دوستان خاتمی به پی نوشت چند سطر بالاتر مراجعه کنید. خدا خواست سه سال دروغ‌پردازی و جنجال و ادعای مدعیان اصلاحات به ویژه خزندگان بنیاد باران با این ترس شدید برملا شود و اگر خاتمی کاندیدا شود و در عمل بشود آنچه که باید بشود، نور علی نور خواهد شد. شخصاً همچنان برای کاندیداتوری سید محمد خاتمی دعا می‌کنم.

خاتمی: نمی‌آیم، دوستان می‌گویند فعلا نگو - لینک:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8706270415

سلام 27 شهریور 1387 ساعت 21:32

سلام :)

صبا 27 شهریور 1387 ساعت 21:38

سلام علیکم
انقدر خوشحال شدم که جای اسمم سلام نوشتم بعدم ارسال زدم اشتباها!! :دی

انقدر کم سعادت بودم که الان خوندم خبر انتشار ویزای بهشت رو. تبریک میگم! انشاالله کتاب ها و داستانهای بیشتر و بعدی.

باید بشینم کلا جبران کنم عقب افتادنم رو! میدونستم که عقب افتادم از مطالب منتها نه انقدر! احسنت ! همیشه به روز و فعال باشه وبتون انشاالله

طاعات و عباداتتون قبول التماس دعا

سلام بر شما
کم سعادتی از ماست (بنده و بقیه دوستان).
متشکرم. امیدوارم در هنگام دعا و نیایش برادرتان را به یاد داشته باشید.
ایدکم الله تعالی.

پ.ن: به حافظه بنده اعتباری نیست. لطفا آدرس وبلاگ فعالتان را درج نمایید.

موسوی 27 شهریور 1387 ساعت 22:37 http://kashanhami.blogfa.com

سلام
طاعات و عبادات قبول باشه
موفق باشید

سلام بزرگوار
طاعات شما هم قبول.
دعا بفرمایید.

سید فرهاد 28 شهریور 1387 ساعت 01:46 http://pakmardan.blogfa.com/

سلام علیکم دلاور
باز هم شما که این معرفت و محبت را بخرج میدهید و ددر مورد مسائل مختلف مینویسید.ولی یاد آن روزهای شیرین که از هر سوی صدای شلیک خمپاره ها و پاسخ یا زهرا و الله اکبرها داده میشد.
در پناه مولا علی ع میسپارمتان
یا زهــــــــــــرای مظلوم

سلام علیکم و رحمت الله
برادر دلاورم همواره مورد لطف شما هستم و شما می‌دانید که لایق تعریف نیستم.
یا باد آن روزگاران یاد باد. اتفاقا سرشب در ضیافت پیش‌کسوتان دفاع مقدس بودم و شماری از همرزمان را دیدم و دیدارها تازه شد.
خدا به شما و خانواده محترم توفیق و عزت و سلامتی و عاقبت به خیری عطا کند.
دعا بفرمایید.

رحمان 28 شهریور 1387 ساعت 10:44

از نیامدن خاتمی ما هم خوشحال شدیم . اصلاح طلب رقیب احمدی نژاد باید فردی با اعتماد به نفس بالا و صریح اللهجه باشد که دقیقا روی نقاط ضعف اصولگرایان انگشت بگذارد و آنها را از عصبانیت منفجر کند . فردی مثل محمد علی نجفی یا عبدالله نوری مناسب ترین گزینه است . خاتمی درایت سیاسی خود را نشان داد . همه که مثل کروبی نیستند .

من گمان می‌کردم ریاست جمهوری برای خدمت به مردم و رفع مشکلات کشور است، نمی‌دانستم که وظیفه اصلی‌اش منفجر کردن رقیب است !!!

داداشی 28 شهریور 1387 ساعت 14:20 http://dadashi.wordpress.com/

من که ازه دارم باهات آشنا می شم؛ خیلی ه خوشحال می شم که باشی و هر روز هم، خالصانه تر این مسیر را طی کنی

متشکرم

حسین هاشمی 28 شهریور 1387 ساعت 17:34 http://www.hashemi53.blogfa.com/

سلامونعلیکم
وبلاگنویسی خوب می باشد ولی کن بای د هواسمان باش ه که خیلی معتاد نشیم و هی الکی تو وبلاگای مردم ول نچرخیم یه هی پست الکی نزاریم
شما که وبلاگتو ن خوبه و چو ن مد ت زیادی ه اینکاره اید
آسیباشو خوب میشناسید
یا هو نه گوگل
یا علی

سلام سید
مخلص!

دریا 29 شهریور 1387 ساعت 02:28 http://doayemostajab.blogfa.com

اعتراف بزرگی بود! اما همیشه چیزی باعت معترف شدن انسان میشه. حالا اون چیه؟ الله اعلم!
اما بر این باوریم که نقطه هم روزی بزرگی در معنایش را به رخ می نمایاند... شکست نفسی زیاد بود در این پستتون و به دیده اغماض میگذریم و تنها آرزوی مستدام بودنتون را داریم.

دعا بفرمایید.

عماد 2 مهر 1387 ساعت 22:27

تو که وبلاگت خواننده نداره . برای کی مینویسی ؟ تعطیل کن بره .

شما اقلا به خودت که هم ‌خوانده‌ای و هم نظر داده‌ای احترام بگذار.
اما در مورد تعطیلی: منتظر پیشنهادت بودم (نیشخند)

مدرک دکترای خاتمی کجا رفت؟
http://namahramane.blogsky.com/1387/07/03/post-39

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد